loading...
2فان بلاگ | کد های و ابزار های وبلاگ
سینا بازدید : 1 یکشنبه 03 آذر 1392 نظرات (0)

فصل اول :مفاهیم اصلی رشد

تعریف رشد:

رشد عبارت است از همه تغییرات و تحولاتی که از زمان تشکیل سلول نوزاد تا دم مرگ در انسان روی می دهد .رشد حرکتی مستمر و دائمی و پیوسته بوده که گاهی ارام و اهسته و گاهی با سرعت انجام می شود .

ممکن است رشد قابل مشاهده نباشد اما هیچ وقت متوقف نمی شود .همانطور که رشد ادامه دارد تغییرات مختلفی نیز در انسان بوجود می اورد

تفاوت رشد و پرورش :

پرورش معمولا در مورد تغییراتی به کار می رود که بر اثر اموزش و تمرین بوجود می اید ولی رشد در جسم و روان بدون اموزش در حال انجام است و نیازی به اموزش اغلب ندارد .خلاصه بر اثر اموزش و پرورش است که انسان به مقام آدمیت می رسد .عموما رشد و پرورش همزمان انجام می گیرد و روی هم اثر هم دارند اما انچه در اختیار انسان است اموزش و پرورش است .

(روان شناسی رشد .دکتر احدی .ص 17-20)

فصل 2 :رشد جسمانی

رشد جسمی یکی از مهمترین فرایندهای رشدی است . این رشد زمینه‌ را برای بدست آوردن توانائیها و مهارتهای دیگر فراهم می‌آورد. در واقع رشد جسمانی نقش تاثیر‌گذاری در رشد حرکتی و بدست ‌آوردن مهارتها و رشد شناختی و...دارد. این قسمت از رشد شامل رشد مغز ، رشد عضلات ، رشد استخوانها ، رشد دندانها ، رشد اندام درونی ، رشد اندام بیرونی و ... می‌شود. عضلات نیزدر تنظیم فعالیتهای اعضای اصلی بدن مانند قلب ، دستگاه گوارش و غدد داخلی نقش بسیار مهمی دارند. همچنین عضلات عهده‌دار حفظ نیروی بدن و هماهنگی فعالیتهای مختلف هستند.(سایت حرف روزوافتاب)

رشد جسمانی همانند دیگر جنبه‏های‏ رشد فرآیندی تدریجی و پیوسته و در عین‏ حال ماهیتا ناپیوسته است.یعنی،سرعت‏ رشد بخشهای مختلف بدن متفاوت است. برای مثال،دستها و پاها قبل از بازوها و رانها رشد می‏کنند.علاوه بر این،افزایش در وزن و قد قبل از شروع بلوغ جنسی صورت‏ گرفته و همانند دیگر تغییرات جسمانی تا بعد از کسب توانایی تولید مثل ادامه می‏یابد.(مجله ی تربیت-شماره 113)

فصل 3:رشد شخصیت

تعریف شخصیت :

اعتقاد بر این است که شخصیت هر فرد بی همتا است .یعنی گذشته از شباهت هایی که بین مردم وجود دارد هر کس از ویژگیهای منحصر به فردی برخور دار است که او را از دیگران متمایز می کند .بدین ترتیب در زندگی روز مره شخصیت را به عنوان مجموعه ی ویژگیهای پایدار و بی همتا یی در نظر می گیریم که البته ممکن است در پاسخ به موقعیت های مختلف تغییر کند.

"ساختار شخصیت از دیدگاه زیگموند فروید:

پدر علم روانشناسی-روانکاوی"

نهاد - خود – فراخود

نهاد: نهاد جایگاه یا مخزن تمام غریزه های ما است .پس حیاتی است و با نیاز های بدنی انسان ارتباط دارد .به شکل ساده تر می توانیم ان را همچون یک نوزاد تشبیه کنیم که قتی نیاز هایش مانند غذا بر اورده نمی شود فریاد و جیغ می کشد تا به خواسته اش برسد.

خود: دومین ساختار شخصیت خود است که قادر است از واقعیت ها شناخت پیدا کند و استدلال نماید .کارش کمک به نهاد است تا غرایز به شکل منطقی براورده شوند .رابطه نهاد و خود را به اسب و سوار کار تشبیه می کنند که در ان سوار کار اسب را کنترل می کند تا رفتار غیر عادی نکند .

فراخود :مجموعه ای از نیرو ها است که فرد از کودکی یاد می گیرد .شامل درست و نادرست و همان وجدان است که جنبه اخلاقی شخصیت است .ان در 5-6 سالگی فراگرفته می شود و بیشتر از والدین فرا گرفته می شود و در اثر تنبیه و تشویق ها والدین انجام می باشد .

(نظریه های شخصیت .یوسف کریمی .ص 58-61)

فصل 4:رشد اجتماعی

رشد اجتماعی تکامل روابط اجتماعی فرد است .رشد اجتماعی مستلزم هماهنگی با گروه اجتماعی و پیروی از هنجار ها و سنت های ان است .احساس وحدت با گروه اجتماعی و درک روابط متقابل میان اعضای ان و همکاری با دیگران از دیگر ملزومات رشد اجتماعی است .برای رسیدن به این مرحله از رشد اجتماعی انسان می بایست علایق خود را دگرگون کرده و شیوه های جدید رفتار را فراگیردو افراد جدیدی را انتخاب کند .

اهمیت نخستین تجارب اجتماعی

خانواده از انجا که نخستین جایگاه زندگی اجتماعی انسان است در شکل گیری عادت ها و اندیشه های اجتماعی انسان نقش بسیار مهمی دارد .شیوه های برخورد ادمی با گروه هایی که با ان سروکار دارد خواد داشت بطور مستقیم به تجارب گرفته شده از محیط اجتماعی خانواده بستگی دارد .خانواده احساس پیوستگی اجتماعی را در انسان تقویت می کند .اگر ادمی در این کانون اجتماعی خود را عضوی پذیرفته شده بیابد در گروه های دیگر نیز چنین احساسی را به همراه خواهد داشت.

فصل 5:رشد اخلاقی

در مورد رشد اخلاقی گفته شده است که ؛ «رشد اخلاقی در برگیرنده آن دسته از قوانین و مقررات اجتماعی است که تعیین می کند انسانها در رابطه با دیگر مردم چگونه باید رفتار کنند». از نظر روانشناسان این قوانین مشتمل بر سه جنبه اساسی شناختی، عاطفی، و رفتاری هستند که تبیین آنها و چگونگی روابطشان با یکدیگر و تأثیری که در فرایند درونی سازی دارند، محور بحث های روان شناختی است. این تعریف با اینکه تا اندازه ای ماهیت رشد اخلاقی را روشن می کند، ویژگیهای مشخص کننده و امتیاز بخش آن را در میان بخشهای دیگر چندان روشن نمی کند.

برای روشن شدن معنای دقیق رشد اخلاقی چند نکته را باید مورد توجه قرار داد:

1) اختیار و عمد در کارهای اخلاقی؛

2) ارتباط با حالات روانی و کمال درونی.

اگرچه حال در فرهنگ های مختلف در مورد خوب و بدهای اخلاقی که از جهان بینی ها و اهداف مختلف آنها نشأت می گیرد، تفاوتهایی نیز یافت می شود؛ اما در هر صورت، در بسیاری از جوامع، یکی از مهمترین وظایف فرهنگی آشنا سازی کودک با قوانین اخلاقی و کردار خوب و بد است. همه کم و بیش از کودکان انتظار دارند که این قوانین را فرا بگیرند و به کار بندند؛ از رعایت آنها خرسند شوند و هنگام سرپیچی از آنها در خود احساس گناه کنند. یکی از ابعاد رشد و تحول ، که از دوران کودکی تا سال های بزرگسالی ،در کنار دیگر ابعاد رشد شکل می گیرد،رشد اخلاقی کودکان است .وقتی مردم درباره رشد اخلاقی صحبت می کنند، آنها به رفتار و نگرش های خودشان نسبت به سایر مردم در جامعه اشاره دارند،به عبارتی آنها به پیروی ما از هنجارهای اجتماعی ،مقررات و قوانین ،عرف و آداب و رسوم توجه می کنند . .(سایت اخلاق)

.در این تحقیق ما نظریات مختلف در مورد رشد اخلاقی را مورد بررسی قرار دادیم با این امید که مطالب نگاشته شده مورد استفاده قرار گیرد

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    تبلیغات
    آمار سایت
  • کل مطالب : 43
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 19
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 8
  • بازدید سال : 16
  • بازدید کلی : 1,506
  • ارسال مطلب


    شما هم جزء کساني‌ باشيد که مي‌خواهيد مطلب خود را منتشر کنيد با ارسال مطلب خود ميتوانيد يکي‌ از ارسال کنندگان سايت باشيد تنها با فشار دادن ارسال مطلب شما هدايت ميشويد به بخش ارسال‌ها و مطلب خود را ثبت کنيد .

    ابتدا در سايت عضو شده تا پنل کاربري براي ارسال مطلب براي شما ايجاد گردد.

    ارسال